نتیجه ورود گروههای صنعتی بزرگ و سرمایهگذاران نهادی به اکوسیستم استارتاپی ایران
در سالهای اخیر، اکوسیستم استارتاپی ایران با چالشهای زیادی مواجه شده است. شور و هیجانی که پیشتر سرمایهگذاران داخلی و خارجی را به سرمایهگذاری در استارتاپهای نوآورانه ترغیب میکرد، به دلیل ریسکهای بالای این نوع سرمایهگذاریها و شرایط کلان اقتصادی کشور کاهش یافته است. درحالیکه در منطقه، شاهد افزایش سرمایهگذاریها و ظهور چندین استارتاپ بزرگ یا «یونیکورن» بودهایم، اما اکوسیستم استارتاپی ایران به این اندازه خوشاقبال نبوده است. با این حال، موج جدیدی از علاقهمندی از سوی گروههای صنعتی بزرگ میتواند این چشمانداز را تغییر داده و فرصتها و چالشهای جدیدی را به همراه داشته باشد.
به گزارش کارآفرینی پرس، مجتبی کیانی معاون سرمایهگذاری هلدینگ مکس نوشت: در سالهای اخیر، اکوسیستم استارتاپی ایران با چالشهای زیادی مواجه شده است. شور و هیجانی که پیشتر سرمایهگذاران داخلی و خارجی را به سرمایهگذاری در استارتاپهای نوآورانه ترغیب میکرد، به دلیل ریسکهای بالای این نوع سرمایهگذاریها و شرایط کلان اقتصادی کشور کاهش یافته است. درحالیکه در منطقه، شاهد افزایش سرمایهگذاریها و ظهور چندین استارتاپ بزرگ یا «یونیکورن» بودهایم، اما اکوسیستم استارتاپی ایران به این اندازه خوشاقبال نبوده است. با این حال، موج جدیدی از علاقهمندی از سوی گروههای صنعتی بزرگ میتواند این چشمانداز را تغییر داده و فرصتها و چالشهای جدیدی را به همراه داشته باشد.
نقش بازیگران جدید در اکوسیستم استارتاپی
بهطور تاریخی، چشمانداز سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتاپی تحت تسلط دو بازیگر کلیدی بوده است: شرکای عمومی (General Partners) و شرکای محدود (Limited Partners). شرکای عمومی معمولا شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) هستند که سطح بالایی از تخصص را به همراه دارند و دارای تیمهای حرفهای در حوزههای مختلفی از جمله سرمایهگذاری، امور حقوقی، مالی، مدیریت پرتفوی، بازاریابی، روابط عمومی و منابع انسانی هستند. این شرکتها با ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری مختلف، پرتفوی خود را بهدقت مدیریت کرده و بر رشد و استراتژیهای خروج متمرکز میشوند.
از سوی دیگر، شرکای محدود شامل گروههای متنوعی از جمله افراد با سرمایه بالا، سرمایهگذاران نهادی مانند گروههای صنعتی بزرگ، بانکها، صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای بورسی و صندوقهای بازنشستگی و فراصندوقها هستند. این سرمایهگذاران معمولا بهطور مستقیم در مدیریت استارتاپهایی که در آنها سرمایهگذاری کردهاند، دخالت نمیکنند و بهجای آن سرمایه لازم را برای شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر فراهم میکنند. آنها به تخصص شرکای عمومی برای مدیریت کارآمد سرمایهگذاریهای خود اتکا دارند.
روندهای جهانی در سرمایهگذاریهای سرمایهگذاری خطرپذیر
تجربه جهانی یک الگوی واضح را در چگونگی مشارکت سرمایهگذاران نهادی، از جمله گروههای صنعتی، در اکوسیستم استارتاپی نشان میدهد. دادهها نشان میدهند که ۵۶ درصد از صنایع یا سرمایهگذاران نهادی با سرمایهگذاریهای کمتر از ۵۰۰ میلیون دلار بهعنوان شرکای محدود در صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر شرکت میکنند. این رقم برای سرمایهگذارانی که سرمایهگذاریهای آنها از یک میلیارد دلار فراتر میرود، به بیش از ۸۰ درصد میرسد. این سرمایهگذاران معمولا تنها بخش کوچکی از منابع خود را بهطور مستقیم به استارتاپها اختصاص میدهند و ترجیح میدهند به تخصص مدیران حرفهای سرمایهگذاری یعنی شرکای عمومی که تجربه و زیرساخت لازم برای مدیریت این سرمایهگذاریها را دارند، متکی باشند.
این مدل در سراسر جهان اثربخشی خود را اثبات کرده، زیرا از تخصص شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر برای کاهش ریسکها و افزایش شانس موفقیت در بازاری که بسیار پرنوسان است، بهره میبرد. این استراتژی بر این اساس بنا شده که سرمایهگذاری مستقیم در استارتاپها نیاز به سطح بالایی از تخصص دارد که بیشتر گروههای صنعتی یا سرمایهگذاران نهادی ممکن است از آن برخوردار نباشند.
موقعیت ایران: فرصتها و ریسکها علاقه اخیر گروههای صنعتی بزرگ و سرمایهگذاران نهادی به اکوسیستم استارتاپی ایران میتواند بهعنوان یک تحول امیدوارکننده تلقی شود. این بازیگران جدید منابع مالی قابل توجهی دارند و میتوانند مزایای استراتژیک بالقوهای، مانند تخصص صنعتی، حضور تثبیتشده در بازار و شبکه گستردهای از ارتباطات را فراهم کنند. ورود آنها میتواند سرمایه مورد نیاز اکوسیستم را تأمین کرده و فرصتهای بیشتری برای رشد استارتاپها ایجاد کند.با این حال، ریسکهای قابل توجهی نیز وجود دارد که اگر این موج جدید سرمایهگذاری بهدرستی مدیریت نشود، ممکن است مشکلاتی ایجاد کند. اکوسیستم استارتاپی پیچیده است و نیاز به درک دقیق از پویایی بازار، رقابت، چرخههای نوآوری و روندهای تکنولوژیک دارد. گروههای صنعتی بزرگ و سرمایهگذاران نهادی، با وجود تجربه در زمینههای تخصصی خود، ممکن است از دانش تخصصی لازم برای حرکت مؤثر در دنیای استارتاپها برخوردار نباشند. بدون راهنمایی شرکتهای حرفهای سرمایهگذاری خطرپذیر، احتمال تخصیص نادرست منابع، تصمیمگیریهای سرمایهگذاری ضعیف و در نهایت شکستهایی که میتواند سرمایهگذاریهای آینده را دلسرد کند، بسیار بالاست.
نیاز به مدیریت حرفهایبرای بهرهبرداری حداکثری از مزایا و کاهش ریسکها، ضروری است که این سرمایهگذاریهای جدید از طریق مدیران حرفهای سرمایهگذاری انجام شود. شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر دارای تخصص لازم برای ارزیابی دقیق پتانسیل استارتاپها، مدیریت استراتژیک پورتفولیو و اجرای خروجهای بهموقع هستند. مدیریت آنها تضمین میکند که سرمایهگذاریها نهتنها به سمت استارتاپهای نویدبخش هدایت شود، بلکه با استراتژیهای رشد قوی و شیوههای مدیریت ریسک پشتیبانی شود.
عدم استفاده از این تخصص میتواند به شکستهای قابل توجهی منجر شود. صندوقهای سرمایهگذاری با عملکرد نامناسب میتوانند منجر به ازدستدادن سرمایه شوند که نهتنها به اعتبار سرمایهگذاران آسیب میزند، بلکه اعتماد به اکوسیستم استارتاپی را نیز بهطور کلی تضعیف میکند. چنین شکستهایی میتواند سرمایهگذاریهای آینده را دلسرد کرده و رشد استارتاپهای نوآورانهای را که برای تنوع اقتصادی و پیشرفت تکنولوژیک حیاتی هستند، مهار کند.
نتیجهگیری
ورود گروههای صنعتی بزرگ و سرمایهگذاران نهادی به اکوسیستم استارتاپی ایران یک لحظه بالقوه تحولآفرین را رقم میزند. این ورود، امید به احیا و رشد در بخشی که در سالهای اخیر با چالشهای جدی دست و پنجه نرم کرده است، را به ارمغان میآورد. با این حال، برای تحقق این پتانسیل، این سرمایهگذاریها باید در یک ساختار حرفهای هدایت شوند. تکیه بر تخصص شرکای عمومی-شرکتهای حرفهای سرمایهگذاری خطرپذیر- میتواند به عبور از پیچیدگیهای دنیای استارتاپی کمک کرده و اطمینان حاصل کند که اکوسیستم نهتنها بقا، بلکه رشد نیز خواهد داشت.
با ترویج شراکت بین گروههای صنعتی، سرمایهگذاران نهادی و مدیران حرفهای سرمایهگذاری خطرپذیر، ایران میتواند یک اکوسیستم استارتاپی مقاومتر و پویاتر بسازد که نوآوری را به پیش برده، اشتغال ایجاد کرده و به اقتصاد کلان کمک کند. با این حال، عدم انجام این کار میتواند به نتایج ناامیدکنندهای منجر شود و بیشتر از اعتماد به این بخش حیاتی بکاهد.