۵ دلیل اصلی که مردم یک کسبوکار را خریداری میکنند

وقتی قصد خرید یک کسب و کار را دارید، مطمئن شوید که در وهله اول دلایل خود را برای خرید آن به روشنی بیان میکنید.
به گزارش کارآفرینی پرس، بسیاری از کارآفرینان تلاشهای خود برای ایجاد کسب و کار را با خرید یک کسب و کار آغاز میکنند. اما اغلب، آنها به اندازه کافی در مورد «چرایی» خرید کسب و کار و اهداف بلندمدتی که امیدوارند از این سرمایهگذاری به دست آورند، فکر نمیکنند.
اگر آنها ۱۰۰٪ در مورد «پایان بازی» شفاف نباشند، ممکن است خود را در موقعیتی بیابند که آن چیزی نیست که در نظر داشتند، و پس از نهایی کردن خرید، ممکن است برای اصلاح آن خیلی دیر شده باشد.
این پنج دلیل به شما کمک میکند تا قبل از شروع جستجو، اهداف خرید خود را ارزیابی کنید، بنابراین اشتباهاتی را که بسیاری از کارآفرینان دیگر با عدم انجام تحقیقات کافی از قبل مرتکب میشوند، شما دیگر مرتکب نمیشوید.
- شما به بازگشت سرمایه بالایی نیاز دارید
مانند هر سرمایهگذاری دیگری، هدف این است که ارزش کسبوکار در زمان فروش تا حد ممکن بالا باشد. روش معمول این است که یک کسبوکار را با قیمتی پایین خریداری کنید، ارزش آن را در طول ۵ تا ۱۰ سال آینده از طریق افزایش فروش، تلاشهای بازاریابی یا سایر روشهای بهبود سودآوری افزایش دهید، و سپس آن را با قیمتی بسیار بالاتر به فروش برسانید.
این افزایش ارزش معمولاً از دو منبع ناشی میشود:
۱. سود بیشترِ کسبوکار گسترشیافته
۲. ضریب فروش بالاتر (چون شرکتهای بزرگتر معمولاً با ضرایب سود بالاتری نسبت به شرکتهای کوچکتر فروخته میشوند).
اما نکته قابل توجه این است که نیت اصلی از همان روز اول، خرید و فروش کسبوکار است که این استراتژی از ابتدا مشخص است.
“ممکن است نیاز به جذب سرمایه خارجی برای کمک به خرید یا گسترش کسبوکارتان داشته باشید یا نداشته باشید. اگر همه چیز به خوبی پیش برود، میتوانید کسبوکار را با ۵ تا ۱۰ برابر قیمت خریداریشده بفروشید، و این زمانی است که به عنوان سهامدار، «سود کلان» خود را دریافت میکنید.”
- شما به جریان نقدی مداوم و مستمر نیاز دارید.
در این روش، تمرکز کمتری بر رشد کسبوکار وجود دارد و بیشتر به “دوشیدن” جریان نقدی تکراری از کسبوکار – در هر اندازهای که هست – توجه میشود. در اینجا هدف، دستیابی به بالاترین بازدهی بلندمدت ممکن نیست، بلکه بیشتر تمرکز بر کسب بالاترین بازده سالانه از سرمایهگذاری در کوتاهمدت است. نمونه چنین سرمایهگذاریهایی میتواند خرید کارواش، مجتمع تجاری کوچک برای اجاره دادن، یا نمایندگی یک رستوران زنجیرهای باشد که انتظار میرود سالانه ۱۰ تا ۲۰ درصد بازدهی روی سرمایهتان داشته باشد.
این روش در واقع یک جایگزین عملیتر و مستقیمتر به جای سرمایهگذاری در بورس یا سایر روشهای سنتی سرمایهگذاری محسوب میشود. ممکن است نیاز به یک شریک سرمایهگذار مثل یک دفتر سرمایهگذاری خانوادگی داشته باشید که او هم به دنبال جریان نقدی مکرر و فعلی باشد. این مسیر زمانی مناسب است که به درآمد جاری نیاز دارید و قصد ندارید مانند روش اول، سود سالانه را مجددا در رشد آینده کسبوکار سرمایهگذاری کنید.
- شما در حال ایجاد یک میراث خانوادگی هستید
در این دسته، تنها یک هدف وجود دارد: مالکیت و مدیریت یک کسبوکار خانوادگی که بتوانید آن را به نسلهای بعد بسپارید. این کسبوکار میتواند شبیه به دو دسته قبلی باشد، اما با یک تفاوت اصلی: شما نمیخواهید سرمایهگذار خارجی داشته باشید، چون آنها در نهایت خواستار یک راه خروج خواهند بود و ممکن است مجبور شوید شرکت را بفروشید تا به این هدف برسید. این کار کاملاً برخلاف هدف اصلی شماست که حفظ کسبوکار برای سپردن به اعضای خانواده است.
تفاوت اصلی دیگر اینجا این است که حالا ممکن است نظرات مختلفی سر میز شام خانواده درباره نوع کسبوکاری که دوست دارند مدیریت کنند وجود داشته باشد. پس حتماً قبل از شروع، همه با هم بنشینید و ایدههایی که مورد قبول همه اعضای خانواده است را بررسی کنید. اینطوری احتمال اینکه نسل بعد هم از کار در این کسبوکار لذت ببرد و وقتی نسل قبل بازنشسته شد، تمایل داشته باشد مدیریت آن را به عهده بگیرد، خیلی بیشتر میشود.
- شما به درآمد غیرفعال نیاز دارید
نوع دیگری از کسبوکارهایی که میتوانید بخرید، مشاغلی هستند که نیاز به کار و مدیریت چندانی از طرف شما ندارند. یعنی کسبوکارهایی که عملاً “خودگردان” هستند. مثالهایی از این دست شامل خرید پارکینگ عمومی، کسبوکار قراردادن دستگاههای فروش خودکار در مراکز خرید، یا کسبوکارهایی میشود که یک مدیر تماموقت دارند و بیشتر کارها را خودشان انجام میدهند.
پس وقتی دارید بررسی میکنید که چه کسبوکاری را بخرید، اول مشخص کنید چقدر زمان میخواهید شخصاً برای آن صرف کنید. چون این میزان میتواند از ۵ ساعت در هفته تا بیش از ۵۰ ساعت در هفته متغیر باشد – بستگی به نوع کسبوکاری دارد که نهایتاً انتخاب میکنید.
- شما فقط به یک شغل نیاز دارید.
این مورد آخر بیشتر از روی ضرورت است. گاهی افراد برای پیدا کردن شغل مشکل دارند و به درآمد ثابتی برای زندگی نیاز دارند. معمولاً راهحل آنها خرید یک شرکت است که آنقدر بزرگ باشد که بتواند حقوق ثابت یا درآمد سالانهای برایشان فراهم کند تا هزینههای زندگی را پوشش دهد. بسته به اندازه شرکت، ممکن است نیاز به شریک سرمایهگذار داشته باشند یا نه.
اما اگر سرمایهگذار بپذیرید، به خاطر داشته باشید که احتمالاً پس از ۵ تا ۱۰ سال مجبور خواهید شد شرکت را بفروشید تا سرمایهگذاران بتوانند سرمایه خود را خارج کنند. در این صورت، باید به فکر خرید کسبوکار جدیدی باشید. اگر نمیخواهید این ریسک را بپذیرید، بهتر است سراغ جذب سرمایهگذار نروید.
همانطور که گفتیم، دلایل بسیار متفاوتی برای خرید یک کسبوکار وجود دارد. مطمئن شوید که دلیل شما برای این خرید کاملاً واضح و شفاف است و در فرآیند ارزیابی، نکاتی که مطرح شد را حتماً در نظر بگیرید تا بعداً در موقعیتی قرار نگیرید که از پیامدهای این خرید غافل بودهاید. موفق باشید و انتخاب خوبی داشته باشید!
نکات کلیدی
قبل از خرید، هدف نهایی خود را بشناسید. اهداف سرمایهگذاری، هر تصمیمی را شکل میدهند.
کسب و کارها را بر اساس جریان نقدی، بازده سرمایهگذاری یا میراث خانوادگی انتخاب کنید.
درآمد غیرفعال یا مالکیت به عنوان شغل؟ در مورد نیازهای خود صادق باشید.
انتهای پیام/