سفارش رپورتاژ آگهی: 09128237336

تعریف کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست؟

نژادیان: معمولا بعضی از افراد به اشتباه کارآفرینی را با اشتغال‌زایی و شغل‌آفرینی مترادف می‌دانند. البته ایجاد اشتغال یکی از نتایج کارآفرینی است.

به گزارش کارآفرینی پرس، محمدعلی نژادیان مدیرمسئول این رسانه در یادداشتی نوشت: هدف ما در کارآفرینی پرس صرفا این نیست تا شما را از اخبار مطلع سازیم یا درباره کارآفرینی و سرمایه‌گذاری‌های جدید آشنا کنیم. بلکه علاوه‌بر آن، هدف ما این است که تا شما را برانگیزیم تا کسب‌وکار خود را شروع کنید. رئیس خودتان باشید و دین خود را برای کمک به جامعه تحقق بخشید. ما می‌خواهیم برای پیشرفت ایران، علم را عملی و تجربه را علمی کنیم تا معنی توانستن فراگیر شود و انگیزه لازم برای کارآفرینی ایجاد گردد. همچنین نسل سوم دانشگاه‌ها باعنوان دانشگاه‌های کارآفرین شناخته شده است و ما قصد داریم به‌واسطه این رسانه و در حد توان خود سعی کنیم دانشگاه‌های ایران هر چه سریع‌تر به این سطح از پیشرفت برسند و در نهایت باعث نزدیک شدن ارتباط صنعت و دانشگاه شویم.

محمدعلی نژادیان (www.successology.ir)

مقدمه

برای فراهم آوردن یک چارچوب مفهومی برای هر پدیده‌ای، یک محقق باید ابتدا آن را تعریف کند و مرزهای آن را مشخص نماید. البته در علوم انسانی به‌دلیل پیچیدگی‌ها و چندوجهی بودن انسان و همچنین نگرش‌های مختلف افراد، تعاریف زیادی برای مفاهیم مطرح می‌شود که همین امر، ممکن است باعث اختلاف نظرها و یا به‌وجود آمدن مکتب‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… شود. پس در علوم انسانی معمولا مفاهیمی که دارای تعریف قطعی، مشخص و مورد توافق همگان باشد نیست و ممکن است هر فردی از زاویه دید خود به نکاتی توجه نماید. ازاین‌رو، برای کارآفرینی و کارآفرین هم تعاریف بسیاری وجود دارد که در ادامه به چند مورد آن اشاره شده است.

قابل ذکر است که علوم انسانی، علوم اجتماعی و هر دانشی که در آن بحث انسان مطرح است، ما با رفتارها، تصمیم‌ها و کنش‌های انسانی مواجه هستیم. پس دانش آکادمیک کارآفرینی نیز بر اساس مطالعه رفتاری و اقتصادی انسان‌ها شکل گرفته است. در نتیجه دانش کارآفرینی به افراد کارآفرین نیاز دارد و این نیست که فقط کارآفرینان به دانش کارآفرینی نیاز داشته باشند[1].

در اواخر دهه 70 میلادی در بسياری از كشورهای پيشرفته به علت تغيير در ارزش‌ها و گرايش‌های جامعه و البته تغييرات جمعيت شناختی، موجی از كسب‌وكارهای كوچك و افراد خود اشتغال به‌وجود آمد. در نتیجه به علت تاثيرات عميق اين پديده مطالعات زيادی از چهار ديدگاه (اقتصاد، مديريت، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی) انجام شد. ازاین‌رو، توجه به سير تكاملی اين مفهوم، خود شامل نكات جالبی است. در سير تكاملی مفهوم كارآفرينی، عوامل زيادی مانند ريسك‌پذيری، نوآوری و … به آن اضافه شد.

همچنین سه دليل مهم كشورها برای توجه به مقوله كارآفرينی، (توليد ثروت، توسعه تكنولوژی و اشتغال مولد) است[2].

1- تعریف کارآفرینی

  • واژه کارآفرینی (انگلیسی: Entrepreneurship) از کلمه فرانسوی “Entreprendre” به معنای «متعهد شدن» نشات گرفته اسـت[3].
  • کارآفرینی یعنی، ارزش‌آفرینی یا ایجاد ارزش از طریق (کشف، درک، ارزیابی و استفاده) از فرصت‌ها، با بسیج منابع، همراه با خلاقیت و نوآوری و تلاش‌های سازمان‌یافته که توام با ریسک است. (ارزش‌آفرینی را می‌توان به معنای افزودن یک چیز جدید به جهان تعریف کرد که باعث ارضای نیازهای مادی و معنوی و تسهیل زندگی و کسب‌وکار دیگران نیز می‌شود).
  • کارآفرینی فرآيند ايجاد ارزش از طريق تشكيل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره‌گيری از فرصت‌ها است.
  • کارآفرینی عبارت است از رفتار پویای، ریسک‌پذیر خلاق در جهت رشد[4].
  • کارآفرینی فعالیتی است که شامل (کشف، ارزیابی و بهره‌برداری) از فرصت‌ها به‌منظور معرفی محصولات و خدمات، روش‌های سازماندهی، بازارها، فرآیندها و مواد اولیه جدید، از طریق تلاش‌های سازمان یافته‌ای است که قبلا صورت نگرفته است.

نکته: پدیده کارآفرینی نمی‌تواند تنها از طریق نیروهای محیطی و یا فقط از طریق فاکتورها و ویژگی‌های فردی تشریح شود. در ادامه توضیح بیشتر ارائه شده است.

تحلیل اجزای مفهوم کارآفرینی

فرصت: در میان صاحب‌نظران کارآفرینی، واژه «فرصت» در یک فهم مشترک، به‌عنوان ستون فقرات کارآفرینی شناخته شده است و این صاحب‌نظران زیربنای هر اندیشه نو که راه‌گشای آینده تازه‌ای است را فرصت می‌دانند.

رابطه ایده و فرصت: ایده برای بهره‌برداری از یک فرصت در ذهن ما شکل می‌گیرد. فرصت یک نیاز بی‌پاسخ است که در بازار وجود دارد و در واقع ایده، روشی برای تامین و پاسخ‌گویی به آن نیاز است. وقتی شما به این نیاز از طریق یک ایده پاسخ می‌دهید، گفته می‌شود که شما از این فرصت بهره‌برداری کرده‌اید. اگر کمی دقت کنید متوجه می‌شوید که نیازهای بی‌پاسخ زیادی در بازارهای مختلف وجود دارند. حال سئوالی که مطرح می‌شود این است که به کدام‌ یک از این نیازها پاسخ دهیم؟ اینجاست که بحث جذابیت فرصت و نحوه شناسایی فرصت‌های جذاب مطرح می‌شود.

ریسک: تحمل ریسک جزء لازم فرآیند کارآفرینی است. ریسک به دانش، شناخت، درک، تجربه و مهارت بستگی دارد و می‌توان به دو نوع تجاری و غیرتجاری تقسیم کرد. بهره‌برداری از فرصت بنا به تعریف با عدم اطمینان همراه است. اطلاعات لازم برای تعیین این‌که آیا یک تلاش خاص برای بهره‌برداری از یک فرصت، سودآور خواهد بود را نمی‌توان در زمان شناسایی فرصت با اطمینان تعیین کرد. زیرا، تا زمانی که کارآفرین به بهره‌برداری از فرصت مشغول نباشد، اطلاعات آن بروز نخواهد کرد. در مرحله بهره‌برداری از فرصت است که کارآفرین می‌تواند ابهامات خود در رابطه بااین‌که آیا تقاضا وجود دارد؟ و آیا کارآفرین توانایی رقابت با دیگران را دارد؟ رفع کند. بنابراین، افرادی که درگیر فرآیند کارآفرینی می‌شوند، نمی‌تواند مطمئن باشند که برنامه‌ی آن‌ها برای ترکیب مجدد منابع، برایشان منفعتی دربر دارد و ازاین‌رو، است که فعالیت‌های کارآفرینانه باتحمل ریسک همراه است.

سازماندهی: فرآیند کارآفرینی مستلزم سازماندهی است. منظور از سازماندهی این نیست که کارآفرینی لزوما با تاسیس یک شرکت جدید همراه است. هرچند خلق یک شرکت جدید راهی برای سازماندهی یک فرصت است، اما استفاده از مکانیزم‌های بازار نیز راه دیگری است. علیرغم این‌که فرآیند کارآفرینی از طریق خلق یک شرکت جدید یا استفاده از مکانیزم‌های بازار نتیجه می‌شود، نیازمند خلق روش جدید بهره‌برداری از فرصت (سازماندهی) است که قبلا وجود نداشته است.

نوآوری: فرآیند کارآفرینی نوع خاصی از نوآوری است. منظور از نوآوری این نیست که همه تلاش‌های کارآفرینانه مستلزم نوآوری‌های شومپیتری که باعث ترکیب‌های جدیدی می‌شود، است. همان‌طور که در ادامه ذکر می‌شود، فرآیند کارآفرینی می‌تواند شامل نوع ملایم‌تری از نوآوری نیز باشد. محققان نشان داده‌اند که این نوع ملایم‌تر نوآوری اغلب مرتبط با فرصت‌های کارآفرینانه‌ی کرزنری است. هر چند فرصت‌های کرزنری نیز خود مستلزم نوعی نوآوری است. بنا به تعریف، کارآفرینی نمی‌تواند شامل تقلید کامل از آن‌چه که قبلا انجام شده باشد و در حقیقت باید ترکیب مجدد منابع در یک شکل جدید را نیز در بربگیرد[5].

2- تعریف کارآفرین

  • کارآفرین[6] فردی است که به پیگیری‌ فرصت‌هایی که دیگران نمی‌توانند تشخیص دهند یا ممکن است حتی آن فرصت‌ها را به‌عنوان مسئله یا تهدید بپندارند، تمایل دارد و اهل اقدام است.[7]
  • بنابـر تعریف واژه نامه دانشگـاهی وبستر، «کارآفرین کسی است که متعهد می‌شود مخاطره‌هـای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند»[8].
  • کارآفرین فردی است که با تشخیص فرصت و تبدیل ایده و فکر جدید به یک کسب‌وکار (کسب‌وکار خانگی، کسب‌وکار اینترنتی، کسب‌وکار خانوادگی، کسب‌وکار کوچک و متوسط و..) با بسیج منابع که توام با مخاطره مالی، اجتماعی، آبرویی و حیثیتی است، محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می‌نماید.

زندگى یک كارآفرين داستان كشيدن، كشيده شدن و خسته نشدن است!

محمدعلی نژادیان در یادداشتی نوشت: یک كارآفرين مى‌خواهد يك فرصت را با نوآورى پاسخ دهد و ارزش‌آفرینی کند. نوآورى يعنى پيمودن راه نرفته! كسى كه اولين‌بار راهى را مى‌پيمايد، اولين فردى است كه مى‌تواند خبر مخاطرات راه را براى ديگران بياورد و اين يعنى كارآفرين خطرپذير است. راه كارآفرينى پر از خطر است و براى همين كارآفرين قدرت تحمل ابهام بالايى را دارد. زيرا، لحظه آغاز، تنها زمانى نيست كه كارآفرين با خطر مواجه مى‌شود؛ ابهام يك پايان نامعلوم، بر هر قدم اين راه، سايه مى‌اندازد و بايد موقعيت‌هايى با درجه بالاى عدم اطمينان را تحمل كند. پس، هر نوآوری گواهی است بر این که می‌توان با ایمان و اراده هر غیرممکنی را ممکن ساخت.

در كارآفرينى ممكن است فكر كنيد كه دوستان و آشنايان به شما كمك مى‌كنند ولى كارآفرينى با ريسك همراه است و ممكن است كارآفرين در يك جايى خود را تنهاى تنها ببيند. اما، اين مبارزه، مبارزه فرد كارآفرين است و بايد به جنگ با موانع و برطرف كردن آن‌ها ادامه دهد و صبر داشته باشد. خيلى چيزها در اين مسير، فرد كارآفرين را پايين مى‌كشد؛ مثل شرايط، قوانين، انسان‌ها…و حتى كسانى كه از آن‌ها توقع كمك دارد.

فرد كارآفرين حتما كسانى را خواهد ديد كه فرصت‌طلب هستند و وقتى مى‌بينند به آن‌ها احتياج دارد، طمع مى‌كنند و به‌دنبال سوءاستفاده هستند، ممكن است خود را رو‌به‌روى مافيا ببيند، ممكن است قوانين و حتى استانداردى براى نوآورى او نباشد يا قديمى باشد، ممكن است هزار اتفاق پيش‌بينى نشده و غيرمترقبه بر سر راهش سبز شوند! البته برعكس ممكن است افرادى كه فكرش را نمى‌كند به كمكش بيايند!

و براى همين يك كارافرين دقيقا در جايى كه به نفس‌نفس افتاده و در مراحل آخر كارش هست و نزديك موفقيت است، خود را تنهاترين فرد در مى‌يابد. اما وقتى به نتیجه می‌رسد و ارزش‌آفرينى مى‌كند، اينجاست كه به خود می‌گوید اين كار، فقط كار خودم بود و کار هر كسى نيست (البته یک کارآفرین واقعی هیچ وقت مغرور نمی‌شود و موفقیت‌های خود را جدای از اراده و کمک خداوند نمی‌بیند).

البته در این سفر، مربيان كسانى هستند كه در هر مرحله از مسير پرخطر، مى‌توانند به كارآفرينان كمك كنند!

و اما بزرگ‌ترین پاداش برای کارآفرین، احساس رضایت و دیدن نتایج کارهای سخت خود است و وقتی می‌بیند چگونه نوآوری او برای دیگران ارز‌ش‌آفرینی کرده و زندگی دیگران را بهبود بخشیده و به جامعه کمک کرده، این احساس از هر پاداش مالی یا مادی بیشتر است و برای همین است که چنین فردی رهبر و الگوی خوبی برای جوانان می‌تواند باشد.

نژادیان: کارآفرین بودن یعنی نیمه‌های شب از خواب پریدن؛ یعنی زمانی که همه در خواب عمیق هستند و خواب می‌بینند، فرد کارآفرین به‌دنبال ایده‌ها، برنامه‌ها و راه‌حل‌هاست.

محمدعلی نژادیان مدیرمسئول کارآفرینی پرس در دومین شرح حال زندگی کارآفرینان در یادداشتی نوشت: زندگی کارآفرینانه یعنی نه فقط خواب نداشتن، بلکه رویایی بزرگ داشتن و هر روز با شوق و اشتیاق به‌سوی آن حرکت کردن. یعنی باور داشتن به خود و توانایی‌های خود، حتی وقتی دیگران تردید دارند.

کارآفرین بودن یعنی پشتکار و مقاومت در برابر سختی‌ها؛ یعنی وقتی که همه چیز بر خلاف میل پیش می‌رود، مانند یک سخره نورد، سختی‌های سخره را تحمل کردن و بالا رفتن!

زندگی کارآفرینانه مانند «ترن هوایی» است؛ پر از دلهره‌ها، فراز و فرودها، هیجان، امیدواری و ناامیدی‌ها، ولی همیشه در او انگیزه‌ای بی‌پایان برای تجربه وجود دارد.

کارآفرین بودن یعنی همیشه این زمزمه را داشتن که یک بار دیگر برای موفقیت تلاش کن؛ یعنی زمزمه این که برای هر چیزی راه بهتری وجود دارد، پس پیدایش کن.

کارآفرین بودن یعنی برای من «عدم موفقیت» به معنی دیر رسیدن است، نه نرسیدن!

کارآفرین بودن یعنی یافتن رضایت در خلق چیزی جدید و تماشای رشد و شکوفایی آن!

کارآفرین بودن یعنی جایی که دیگران فرصت‌ها را نمی‌توانند تشخیص دهند یا ممکن است حتی آن فرصت‌ها را به‌عنوان مسئله یا تهدید بپندارند، او اقدام و ارزش‌آفرینی می‌کند.

کارآفرین بودن یعنی به استقبال ناشناخته‌ها رفتن و همیشه آماده برای مواجهه با چالش‌های جدید بودن. یعنی داشتن قلبی شجاع و ذهنی باز که هیچ‌گاه از عدم موفقیت نمی‌هراسد، بلکه آن را به‌عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد می‌بیند.

کارآفرین بودن یعنی هر روز با سوال‌های جدید روبرو شدن و به دنبال پاسخ‌های خلاقانه و نوآورانه بودن. یعنی دیدن فرصت‌ها در هر چالش و تبدیل کردن موانع به پله‌هایی برای صعود.

اگر این داستان و جمله صحت داشته باشد، شاید ادیسون بهتر از هر کسی مفهوم کارآفرین بودن و زندگی کارآفرینانه را درک کرده است: «من تجربه‌های زیادی کسب کرده‌ام و اکنون راه‌های زیادی را می‌شناسم که به شکست منتهی می‌شوند!» شاید اگر یک نقل قول برای خلاصه کردن تمام تجربیات کارآفرینان وجود داشته باشد، همین نقل قول باشد!

این همان روحیه‌ای است که کارآفرینان را از دیگران متمایز می‌کند؛ روحیه‌ای که از چالش‌ها به‌عنوان فرصت‌هایی برای رشد و پیشرفت استفاده می‌کند و هرگز از تلاش برای رسیدن به ایده‌آل‌ها دست نمی‌کشد.

در نهایت، کارآفرین بودن یعنی افتخارآفرینی و نوآفرینی؛ یعنی به‌وجود آوردن ارزش‌های جدید و تاثیر مثبت بر زندگی دیگران، و این همان چیزی است که زندگی کارآفرینانه را به یک سفر بی‌پایان و هیجان‌انگیز تبدیل می‌کند.


بیشتر بخوانید:


[1] «تعریف علوم انسانی: هر علمی، درباره موضوعی خاصی بحث می‌کند؛ به همین دلیل، بسیاری از دانشمندان، تفاوت علوم را به تفاوت موضوع آن‌ها دانسته‌اند و بر این اساس، می‌توان گفت، علوم انسانی به علومی گفته می‌شود که موضوع آن‌ها کنش انسانی است؛ یعنی، دربارة کنش‌های انسان‌ها و آثار و پیامدهای آنها بحث می‌کند.

تعریف علوم اجتماعی: هر علمی، از جهات مختلف با علوم دیگر تمایز دارد؛ مانند موضوع، هدف و روش. علوم اجتماعی را نیز با همین معیارها، از دانش‌ها و علوم دیگر می‌توان بازشناخت. علوم اجتماعی را می‌توان شناخت کنش اجتماعی انسان و پیامدهای آن تعریف کرد. این تعریف، علاوه بر آنکه کنش اجتماعی انسان را دربرمی‌گیرد، پدیده‌های اجتماعی دیگر، ازجمله نظام‌های خرد و کلان اجتماعی را نیز شامل می‌شود. درواقع، علوم اجتماعی را می‌توان علم به پدیده‌ها و واقعیت‌های اجتماعی نیز تعریف کرد.

تعریف کنش انسانی: فعالیت انسان با فعالیت موجودات دیگر تفاوت دارد. به فعالیتی که انسان انجام می‌دهد کنش انسانی  می‌گویند. کنش انسانی، با اراده و آگاهی انسان انجام می‌شود؛ یک نویسنده یا هنرمند با آگاهی و اراده می‌نویسد یا اثر هنری خلق می‌کند. از این تعریف مشخص می‌شود، بسیاری از فعالی تهایی که در بدن انسان نیز انجام می‌گیرد، کنش انسانی نیستند؛ مانند ضربان قلب آدمی یا رشد سلول‌های بدن؛ زیرا ای نگونه فعالیت‌ها، با اراده و آگاهی انسان انجام نمی‌شوند. از انواع کنش انسانی می‌توان به کنش درونی، مانند ادراک و تفکر و کنش بیرونی، مانند را هرفتن و نشستن اشاره کرد.

تعریف کنش اجتماعی: ما به دوست خود سلام می‌کنیم یا پاسخ سلام او را می‌دهیم. با ورود معلم به کلاس درس، از جا برمی‌خیزیم. هنگام ورود به کلاس یا سوارشدن به اتوبوس، حق تقدم را رعایت می‌کنیم و به هم تعارف می‌کنیم. کنش‌هایی که با توجه به دیگران انجام می‌دهیم کنش اجتماعی خوانده می‌شود. کنش اجتماعی، نوعی کنش انسانی است. پیش از این گفتیم، کنش انسانی آگاهانه و ارادی است. اجتماعی بودن کنش، به این است که آگاهی و اراده آدمی، ناظر به دیگران و ویژگی‌ها و اعمال آن‌هاست. لباس پوشیدن شما در منزل یا بیرون از منزل، متفاوت است؛ زیرا شما در پوشیدن لباس، به نظر دیگران دربارة خودتان اهمیت می‌دهید. آدمی برای آوازخواندن، خیابان را انتخاب نمی‌کند؛ چراکه احتمال می‌دهد دیگران به او اعتراض کنند. ازاین‌رو، شاید در جایی آواز بخواند که کسی نباشد یا موقعیت خوبی برای آوازخواندن باشد. این‌ها مواردی از کنش‌های اجتماعی هستند.

همچنین موضوعات علوم طبیعی، پدیده‌های جهان طبیعی و موجودات طبیعی است. علوم طبیعی، قوانین طبیعت و موجودات طبیعی را شناسایی می‌کنند. به‌عنوان مثال، زیست‌شناسی، دربارة موجودات زنده بحث می‌کند و موجود زنده را دارای ویژگی‌هایی مانند حرکت، تغذیه و رشد می‌داند. در علوم انسانی، کنش انسان چون با اراده و آگاهی انسان انجام می‌شود، دارای هدف و معنای خاصی است و به همین دلیل، شناخت آن بدون فهم و معنای آن ممکن نیست؛ اما پدیده‌های طبیعی، مستقل از معانی و اهدافی هستند که انسان‌ها درنظر می‌گیرند؛ یعنی به تصمیم و اقدام انسان‌ها وابسته نیستند؛ بنابراین، شناخت آن‌ها نیز مستقل از اهداف و اغراض انسان‌هاست.» پارسانیا، حمید و دیگران(1393)، جامعه‌شناسی1، چاپ دوم، تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران.

[2] کارآفرینی چیست؟، سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین.

[3]زری‌باف، مهدی و محمد شفیع خانی (1385)، آموزش منابع انسانی کارآفرین و توسعه سازمان های کوچک و متوسط، فصلنامه علمی و ترویجی مدیریت (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، سال سوم، شماره 2/7، تابستان 1385.

[4] ایران نژاد پاریزی، مهدی(1393)، مدیریت (در هزاره سوم)، چاپ دوم، صفحه 196، تهران: نشر مدیران

[5] شین، اسکات اندرو (1388)، تئوری عمومی کارآفرینی، مترجمین: دکتر کامبیز طالبی، سیدآرین عسکری رانکوه؛ با همکاری مهران تاج‌الدین، بابک کارآمد و شیما آقایی، صفحه 12، چاپ اول، تهران: سیدآرین عسکری رانکوه.

[6] Entrepreneur

[7] ایران نژاد پاریزی، 1393: 196

[8] کارآفرینی چیست، پایگاه مرکز کارآفرینی دانشگاه علم و صنعت

پایان پیام/

اگر به دنبال مطالب مفید هستید موفقیت شناسی را به شما معرفی می‌کنیم
خبرنگار
محمدعلی نژادیان
منبع
پایگاه خبری کارآفرینی پرس

پایگاه خبری کارآفرینی پرس

اولین و تنها رسانه برخط اختصاصی کارآفرینی در ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا