۹ سوال برای کمک به شما در شناسایی دلیل فرسودگی شغلیتان
سازمان بهداشت جهانی، فرسودگی شغلی را با سه بُعد اصلی: حساس خستگی پایدار مداوم، احساس بیکفایتی شخصی و افزایش فاصله ذهنی از شغل معرفی میکند.
به گزارش کارآفرینی پرس، در این مقاله، نویسنده به 9 سوال اشاره میکند که میتوانید از خود بپرسید تا متوجه شوید چه چیزی باعث فرسودگی شغلی شما شده است. به احتمال زیاد، ترکیبی از عوامل مختلف موجب این احساس میشود و برای التیام و تغییر نیاز به تغییرات متعدد در طول بازهی زمانی دارد و با یک تعطیلات کوتاهمدت قابل حل نیست. با این حال، پاسخ به این سوالات میتواند نقطه شروعی باشد و به شما کمک کند گامهایی برای رسیدگی به فرسودگی خود بردارید؛ تا از تکرار آن در آینده جلوگیری کنید.
امروزه مدیران و کارکنان برای مدت زیادی از فرسودگی شغلی رنج میبرند و این یک راز پنهانی نیست. عوامل متعددی میتوانند منجربه فرسودگی شغلی شوند که شامل عوامل فردی، سازمانی، صنعتی و اجتماعی میباشند. معمولاً این مسئله به علت یک عامل واحد نیست، بلکه ترکیبی از چندین عامل است که اگر در طول زمان نادیده گرفته شوند یا مدیریت نشوند، منجر به فرسودگی شغلی میشوند. فرسودگی چیزی بیشتر از صرفاً احساس خستگی یا تحلیل رفتن است. سازمان بهداشت جهانی فرسودگی شغلی را با سه بُعد اصلی توصیف میکند:
- احساسات پایدار خستگی؛
- احساس بیکفایتی شخصی؛
- افزایش فاصله ذهنی از شغل (که معمولاً شامل احساسات منفی یا بدبینی میشود).
عوامل خاصی که در هر یک از این سه بُعد فرسودگی نقش دارند، برای هر فرد متفاوت خواهد بود. در ادامه به چند سوال تأملبرانگیز اشاره کردهایم؛ که میتوانید از خود بپرسید تا عوامل اصلی در هر جنبه از فرسودگی را شناسایی کنید. اگرچه پاسخ به این سوالات ممکن است به وضوح (چه بلافاصله و چه پس از کمی تأمل) آشکار شود، اما متاسفانه راهحل سریعی را نشان نمیدهد، بنابراین تنها شناسایی آنها را بهعنوان نقطه شروع در نظر بگیرید.
بسته به اینکه این عوامل چه هستند، ممکن است بر برخی از آنها کنترل داشته باشید یا نداشته باشید. با این حال، شناسایی آنها اولین گام ضروری است.
حال به توصیف سهبُعدی که پیشتر اشاره کردیم میپردازیم:
احساسات پایدار خستگی
این حس، بیشتر از خستگی در پایان هفته یا خستگی در پایان یک روز شلوغ است. این احساس بهطور کلی از خستگی ناشی از فشار بیش از حد در مدت زمان طولانی، بدون دورههای بهبودی منظم یا مناسب است. اگر بهطور مداوم احساس خستگی میکنید، از خود بپرسید:
- کدامیک از چیزهایی که برای من خستهکننده یا استرسزا بودهاند، بیشترین تأثیر را داشتهاند؟
- چه چیزی مانع استراحت کافی یا گرفتن استراحتهای منظم من شده است؟
- چه چیزهایی در گذشته برای من انگیزهبخش بودهاند که اکنون از کار یا زندگی من ناپدید شدهاند؟
افت انرژی که با فرسودگی شغلی همراه است، ممکن است ناشی از عوامل مختلفی باشد، مانند جبران کمکاری یکی از اعضایتیم توسط شما بهطور مداوم و در نظرنگرفتن راهحلی برای کمکاری آن شخص؛ یا شاید انتظارات غیرمنطقی از مدیر یا کارکنان یا حتی مشتری وجود دارد که نیاز به بررسی مجدد دارد. شاید کمالگرایی، عدم تمایل به درخواست کمک یا ناتوانی در “نه گفتن” در برابر درخواستهای غیرمنطقی باعث شدهاند که بیش از حد لازم کار کنید و فشار و کار اضافی را متحمل شوید. همچنین، اگر از همکاری یا کار خلاقانه مثلاً از ورزش انرژی میگیرید، اما هیچکدام از اینها در کار یا برنامه زندگی شما گنجانده نشدهاند، انرژی کافی برای ادامهدادن به انجام کارهایی که مجبور به انجام آنها هستید را نخواهید داشت.
بیکفایتی شخصی
وقتی احساس میکنید مانند سیزیفوس هستید که هر روز سنگی را به بالا کوه هل میدهید و آن سنگ دوباره پایین میافتد، این نه تنها احساسات عظیم ناامیدی را ایجاد میکند، بلکه به شدت حس دستیابی به هدف، مؤثر بودن یا معنایی که از کار خود میگیریم را کاهش میدهد.
برای تمرکز بر آنچه که مانع از احساس کارآیی بیشتر یا ایجاد اصطکاک میشود، از خود بپرسید:
- در کجا احساس عدمصلاحیت بیشتری میکنم؟
- چه چیزی برای من بیشترین میزان ناامیدی یا مانع است؟
- چه چیزی بهطور قابل توجهی انرژی بیشتری از من میگیرد؟
این احساسات بیکفایتی ممکن است ناشی از قوانین اضافیِ غیرضروری باشد که کارها را کند میکند. همچنین، برخی تیمها یا سازمانها ممکن است بیش از حد به توافق جمعی اهمیت دهند که باعث میشود تصمیمگیریها و جلسات بیپایان باشند، در حالی که واقعاً نیاز به توافق همه نیست.
افزایش فاصله ذهنی
آخرین نشانه فرسودگی شغلی، در واقع disengagement”” یا عدم ارتباط با کار است که با احساسات بدبینی یا منفی نسبت به شغل خود نمایان میشود. در حالی که مقداری فاصله ذهنی از کار میتواند سالم باشد، مانند قرار دادن کار در چشمانداز و نپوشاندن هویت خود با آن، این نوع فاصله ذهنی یا انزوا از دستاوردهای شغل شما بیشتر نمایان است و میتواند بهصورت تنفر، بیمیلی، یا حتی نفرت بروز پیدا کند. این در تضاد با آن چیزی است که هر کارفرما و کارمندی میخواهد.احساس تعامل، رضایت، یا حتی افتخاری که از کار خود بهدست میآورد.
اگر خود را در حال تجربه این نوع از فاصله ذهنی از شغل خود مییابید، از خود بپرسید:
- چه چیزی باعث میشود احساس منفی یا بدبینانه داشته باشم؟
- از چه چیزی قبلاً در کارم لذت میبردم که دیگر نمیبرم؟
- این تغییر چه زمانی رخ داده و چه چیزی آن را افزایش دادهاست؟
ممکن است پاسخ دادن به این سوالات دشوارتر یا نیاز به تأمل عمیقتر داشته باشد تا بتوانید دلیل این فاصله ذهنی را پیدا کنید. توجه کنید که ممکن است پاسخها، تحت تأثیر برخی از پاسخهای شما به سوالات قبلی نیز باشند.
در نهایت، پاسخ دادن به تمامی این سوالات به شما کمک میکند تا مسائل اصلی را شناسایی کنید و تشخیص دهید که چه چیزی باعث فرسودگی شغلی شما شده است. احتمالاً این ترکیبی از عوامل مختلف است که نیاز به تغییرات متعدد در طول زمان دارد و چیزی نیست که با یک استراحت کوتاهمدت برطرف شود. پرسیدن این سوالات و شفافسازی، یکی از مواردی است که به غیر از اینکه موجب میشود از فرسودگی رهایی یابید، احساس تجدید انرژی و تعامل مجدد نیز خواهید داشت. با این حال، این تمرین بهعنوان نقطه شروع عمل میکند و میتواند مراحل بعدی را برای رسیدگی به فرسودگیشغلی و پیشگیری از وقوع مجدد آن در آینده مشخص کند.
انتهای پیام/