چگونه رهبری مبتنی بر ارزشها را به استراتژی کسبوکار هوش مصنوعی خود در سال ۲۰۲۶ اضافه کنیم؟

در حالیکه استراتژیهای کسبوکار برای سال ۲۰۲۶ به خوبی در حال اجرا هستند، رهبران به طور فزایندهای به هوش مصنوعی متکی هستند تا بهرهوری را افزایش دهند بدون آن که تعداد پرسنل شرکت به طور چشمگیری افزایش یابد. شرکتهای مختلف در حال استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی برای تحلیل محیط رقابتی همه بازیگران، بزرگ و کوچک، و پیشبینی موج بعدی نوآوری هستند. وقتی صحبت از خود استراتژی کسبوکار میشود، رهبران به دنبال خودکارسازی فرآیندهای بیشتر و همچنین پتانسیل هوش مصنوعی خودمختار در حوزههایی مانند امور مالی، مدیریت زنجیره تأمین، خدمات مشتری، استخدام، پشتیبانی فروش و بازاریابی هستند. با این وجود، گزارش آزمایشگاه رسانهای موسسه فناوری ماساچوست در ماه جولای نشان داد که ۹۵٪ از سازمانهای مورد بررسی، هیچ بازده قابل اندازهگیریای از ابتکارات هوش مصنوعی خود مشاهده نکردهاند. این به آن دلیل است که موفقیت توسط تیمهای اجراکننده استراتژی تعریف میشود، نه ابزارهای نرمافزاری که استفاده میکنند.
به گزارش کارآفرینی پرس به نقل از فوربس، با وجود پتانسیل بالای هوش مصنوعی در بهبود کارایی، افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها، استراتژیهای کسبوکار سال ۲۰۲۶ نمیتوانند تنها بر فناوری تکیه کنند. مزیت کامل هوش مصنوعی زمانی به بهترین شکل محقق میشود که با رهبری مبتنی بر ارزشها ترکیب شود، رویکردی که بر ساختن روابط و تأثیرگذاری بر افراد داخل و خارج سازمان تأکید دارد. در کلام کوتاه، زمانی که قابلیتهای هوش مصنوعی با پایهای از رهبری مبتنی بر ارزشها ترکیب شود، میتواند به موفقیت بیشتری در سال ۲۰۲۶ منجر شود.
استفاده از هوش مصنوعی برای کسبوکار، تمرکز بر افراد مناسب را ارزشمندتر میکند
تلفیق رهبری مبتنی بر ارزشها در استراتژیهای کسبوکار مبتنی بر هوش مصنوعی بسیار حیاتی است نه با وجود اختلالاتی که فناوری پیشرفته در محیط کار ایجاد میکند، بلکه به دلیل آن. سناریوی فرضی شرکتی را در نظر بگیرید که به لطف خودکارسازی و کارایی هوش مصنوعی، میتواند تعداد پرسنل خود را به میزان قابل توجهی شاید تا بیست درصد کاهش دهد. چنین کاهشی ممکن است این تصور را ایجاد کند که افراد کمارزشتر شدهاند و به نظریههای آخرالزمانی مبنی بر جایگزینی انسانها توسط هوش مصنوعی دامن بزند. برعکس، در میان یک کاهش قابل توجه نیروی انسانی ناشی از هوش مصنوعی، ۸۰ درصد باقیمانده از نیروی کار شرکت در واقع ارزشمندتر هستند. در حالیکه هوش مصنوعی وظایفی را که از قدرت محاسباتی و تحلیلی فوقالعاده آن بهره میبرند به عهده میگیرد، هوش هیجانی انسانها همچنان در تعیین کیفیت ارتباطات، خلاقیت و ساختن روابط، چه در داخل و چه در خارج از سازمان، حیاتی خواهد بود.
آزاد کردن پتانسیل بیشتر برای افرادی که در شرکت باقی میمانند، مستلزم رهبری قوی مبتنی بر ارزشها است تا همه را در هر سطحی برانگیزد، درگیر کند و پرورش دهد. در غیر این صورت، با استقرار هوش مصنوعی، افراد ممکن است احساس کمارزشی، بیانگیزگی و نگرانی نسبت به آینده خود داشته باشند. به عنوان بخشی از استراتژیهای توسعه استعداد برای سال ۲۰۲۶، رهبران مبتنی بر ارزش باید با اقدامات ملموس، مانند ارائه آموزشهای اضافی و فراهم کردن فرصتهای جدید برای رشد شغلی کارکنان، نشان دهند که افراد واقعاً مهمترین دارایی هستند. پیام اصلی رهبران مبتنی بر ارزش این است که در حالیکه هوش مصنوعی یک تسهیلگر است، یک شرکت بدون مردم نمیتواند به کار خود ادامه دهد.
4 نکته برای ساختن یک استراتژی کسبوکار برای سال ۲۰۲۶
همانطور که رهبران کسبوکار در حال توسعه و اجرای استراتژیهای سال ۲۰۲۶ خود هستند، در اینجا چهار حوزه وجود که میتوانند بیشترین بهره را از هوش مصنوعی و رهبری مبتنی بر ارزشها به عنوان یک فرمول برای موفقیت ببرند:
۱. از قدرت محاسباتی هوش مصنوعی بهره بگیرید.
زمانی که من مدیرعامل شرکت بکستر اینترنشنال، یک شرکت مراقبت بهداشتی ۱۲ میلیارد دلاری بودم، برنامهریزی استراتژیک نیاز داشت ۱۰۳ کشوری را که در آن فعالیت میکردیم در بر بگیرد — از اقتصاد آنها گرفته تا محیطهای مقرراتی. انجام یک تحلیل دستی و عمیق برای هر کشور، آنقدر زمان و توجه نیاز داشت که عملاً غیرممکن بود. بنابراین ما پیشبینیهای خود را بر بزرگترین کشورهایی که در آن فعالیت میکردیم متمرکز کردیم و بقیه را از سالهای قبل برونیابی کردیم.
۲. از هوش مصنوعی برای شخصیسازی تجربه مشتری استفاده کنید.
در حوزه سلامت، که تمام عمر حرفهای من در آن سپری شده است، یکی از ناامیدکنندهترین تجربیات مشتری، زمانی است که بیماران به مطب پزشک یا بیمارستان تماس میگیرند و مدت زمان طولانی را در انتظار میمانند تا کسی به سوال آنها پاسخ دهد یا آنها را به بخش correct هدایت کند. این یک نقطه درد برای بیماران (مشتریان) و عاملی برای نارضایتی قابل توجه است. برای بهبود تجربه مشتری، یکی از سیستمهای بیمارستانی که من به طور نزدیک با آن همکاری میکنم، اکنون از هوش مصنوعی استفاده میکند تا دلیل تماس را ارزیابی کند و سپس تماسگیرنده را به بخش یا متخصصی که نیاز دارد وصل کند، و از هوش مصنوعی برای ارتباط سریعتر مشتریان با یک شخص زنده استفاده مینماید. مثال نوآورانه دیگر برای بهبود تجربه مشتری، ضبط مصاحبههای بیماران (با رضایت فرد) در طول هر ویزیت پزشکی است. هوش مصنوعی سپس این مصاحبهها را هم اطلاعات پزشکی و هم جزئیات زندگی فرد، مانند بیمار هشتاد سالهای که اشاره میکند سگی به نام چارلی دارد تحلیل و خلاصه میکند. آنچه ممکن است یک خاطره کوچک به نظر برسد، میتواند کلید انجام تماسهای پیگیری مؤثرتر باشد. هنگامی که یک پرستار یا عضو دیگر کارکنان با بیمار تماس میگیرد، اولین سوال این نیست: «آیا داروهایتان را طبق دستور مصرف میکنید؟» (تخمین زده میشود ۵۰ درصد از بیماران این کار را نمیکنند). در عوض، مطب پزشک اول در مورد چارلی سوال میکند، که این امر ایجاد رابطه میکند، و سپس در مورد مصرف دارو طبق دستور سوال میپرسد. این نمونهای از بهبود تجربه بیمار توسط هوش مصنوعی است به همان روشی که از این فناوری در صنایع متعدد برای خلق تجربیات فردی استفاده میشود.
۳. با دریافت ورودی انسانی، دیدگاهی متعادل در مورد پتانسیل هوش مصنوعی به دست آورید.
همانطور که دو مثال اول نشان میدهند، هوش مصنوعی پتانسیل قابل توجهی برای بهبود عملیات ارائه میدهد. با این حال، همانطور که تحقیقات نشان میدهد، این پتانسیل اغلب هنوز در خط پایین (سود) مشهود نیست. همانطور که یک گزارش فورستر خاطرنشان کرد، تنها ۱۵ درصد از تصمیمگیرندگان شرکتی گفتند که هوش مصنوعی در ۱۲ ماه گذشته سودآوری را بهبود بخشیده است. «با توجه به انتظارات بالای بازگشت سرمایه از سرمایهگذاریهای هوش مصنوعی در حال حاضر، ما معتقدیم که مدیرعاملها، مدیران مالی بیشتری را در تصمیمات هوش مصنوعی دخیل خواهند کرد که منجر به تأخیر ۲۵ درصد از هزینههای برنامهریزی شده شرکتها تا سال ۲۰۲۷ خواهد شد». این موضوع، دلیلی است برای اینکه رهبری مبتنی بر ارزشها، بر ورودی انسانی تأکید کند. هدف، کسب یک دیدگاه متعادل از نظرات و دیدگاههای متعدد است، تا مشخص شود هوش مصنوعی در کجا و چگونه میتواند بیشترین اثرگذاری را داشته باشد و کجا تبلیغات و هیاهو با آنچه تحویل داده میشود مطابقت ندارد.
برای توضیح بیشتر این موضوع، کورن فرری در گزارش روندهای جذب استعدادهای سال ۲۰۲۶ خود خاطرنشان کرد که در حالیکه شرکتها به طور فزایندهای به هوش مصنوعی روی میآورند، رهبران جذب استعداد، تواناییهای انسانی تفکر انتقادی و حل مسئله را به عنوان مهمترین مهارتها برای سال ۲۰۲۶ ارزیابی میکنند. محققان کورن فرری خاطرنشان کردند: «مسئله اینجاست هر کسی میتواند در عرض چند هفته استفاده از چت جیپیتی را یاد بگیرد. اما اینکه بدانی چه زمانی اطلاعات غیرقابل اعتماد به تو میدهد؟ تشخیص تفاوت بین بینشهای مفید و خروجیهای قانعکننده اما دارای نقص، همگی مستلزم تفکر انتقادی است و همان مهارتها باعث میشوند شما به طور نامحدودی در استفاده مؤثر از هوش مصنوعی بهتر شوید». به طور خلاصه، برای رها کردن هوش مصنوعی، به هوش هیجانی انسانی نیاز خواهیم داشت.
۴. با رهبری مبتنی بر ارزشها، روابط بسازید و اعتماد را افزایش دهید.
یکی از ارکان اصلی رهبری مبتنی بر ارزشها، توانایی تأثیرگذاری مثبت بر دیگران در تمام سطوح سازمان است. این امر تنها از طریق ساختن روابط مبتنی بر اعتماد امکانپذیر است. برای مثال، یک رهبر مبتنی بر ارزشها، از سراسر سازمان در مورد احساسات افراد در مورد شغلشان، آیندهشان، در مورد تغییراتی که در اطرافشان در حال رخ دادن است، از جمله هوش مصنوعی نظرخواهی میکند. هر چه افراد احساس عدم اطمینان بیشتری داشته باشند، یک رهبر مبتنی بر ارزشها بیشتر و با شفافیت بالاتر ارتباط برقرار میکند. در غیر این صورت، اعتماد از بین میرود و روابط آسیب میبینند. این ممکن است ابتدایی به نظر برسد، اما در میان تغییرات سریع و اولویتهای رقابتی، نیاز به ارتباطات مستمر به راحتی میتواند نادیده گرفته شود. بدون شک، استراتژیهای کسبوکار برای سال ۲۰۲۶ تمرکز بیشتری بر هوش مصنوعی خواهند داشت و این فناوری را در عملکردهای سراسر سازمان تعبیه خواهند کرد. با این حال، بدون رهبری مبتنی بر ارزشها، این استراتژیها در خطر یکجانبه بودن قرار دارند: تمرکز صرف بر فناوری، بدون قدردانی از انسانهایی که از آن استفاده میکنند.
انتهای پیام/



