عوامل موفقیت در کارآفرینی چیست؟

برای موفقیت در کارآفرینی نیازی نیست نابغه باشید. اما باید در صنعتی که میخواهید وارد آن شوید خبره باشید. اما، فقط توجه به این نکته کافی نیست. با ما همراه باشید.
به گزارش کارآفرینی پرس، محمدعلی نژادیان کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی در یادداشتی نوشت: روانشناسان اغلب از خطای از خود رضایتی سخن میگویند. این خطا به این معناست که افراد تمایل دارند تا وقایع را به نحوی تفسیر کنند که آنان را در مقایسه با دیگران خوبتر جلوه دهد. بهعنوان مثال وقتی اوضاع خوب پیش نمیرود، میگوییم که بدشانسی آوردهایم و محیط، بازار یا شرایط جوی را مقصر میدانیم. اما، وقتی دیگران شکست میخورند، آنها نادان، جاهطلب یا مریض تصور میکنیم و بالعکس اگر آنها به موفقیت برسند میگوییم که شانس آوردهاند (یا در زمان و مکان مناسب بودهاند) افراد موفق خوششانس هستند. آنان اغلب در زمان مناسب و در مکان مناسب قرار دارند. اما خوششانسی چیست؟
کامیابی زمانی رخ میدهد که فرصت با آماده بودن همراه باشد (سنیکا، فیلسوف رومی)
خوششانسی هنگامی است که فرصت با آمادگی همراه میشود. این گفته دو نکته را بیان میکند. فرصت تحت تاثیر عوامل محیطی قرار دارد. این عوامل اغلب خارج از کنترل ما قرار دارند. نکته دیگر یعنی آمادگی، به خود کارآفرین ارتباط پیدا میکند. وقتی شما سالهای زیادی را در صنایع مربوط به کار خود گذراندهاید و تجربهای را که برای موفقیت لازم بود کسب کردید، در نتیجه وقتی فرصت از راه برسد شما سوار بر موج میشوید و به موفقیت میرسید. در این حالت شما در زمان و مکان مناسب قرار دارید. اما اگر آمادگی نداشته باشید فرصتها از جلوی شما میگریزند.
بیشتر بخوانید:
تعریف کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست؟
تقسیمبندی کارآفرینان چگونه است؟/ کدام نوع کارآفرینی را انتخاب کنیم؟
این مسئله ما را به یک گفته مشهور دیگر میرساند که: «هر چه سختتر کار کنی خوشبختتری» یا به صورت سادهتر «هر چه سختتر کار کنید آمادهتر هستید» و در موقعیت بهتری برای تشخیص فرصت و بهرهبرداری از آن قرار میگیرید. اما، عدهای از افرادی که سخت کار میکنند، شکست میخورند، یا نتایج ناامیدکنندهای بهدست میآورند، آنان به دام صنایعی میافتند که رشد و تحرک پایینی دارند. چنین افرادی ناامید میشوند، چون آنان به سختی کار میکنند و نتیجهای بهدست نمیآورند و در عین حال افراد دیگری که شایستگی کمتری دارند از مزیتهای بازار در حال رشد بهره میگیرند و به موفقیت میرسند.
وقتی موفقیت را به چیزی اسناد میکنیم. این خطاها ممکن است ما را به دام بزرگی بیاندازد. این خطا ما را نسبت به فرصتهایی که برای دنبالهرو یا مقلد بودن وجود دارد کور میکند. اما، آنچه مهمتر است نحوه واکنش ما نسبت به موفقیتها است. وقتی همه چیز روبهراه است موفقیتهایمان را گواهی بر سختکوشی و استعدادمان میدانیم. شاید این مسئله واقعیت داشته باشد. اما سادهلوحانه است که تغییرات بازار را که به موفقیت ما منجر شده نادیده بگیریم.
مشاهده کارآفرینانی که زمانی موفق بوده و بهخاطر فراموش کردن اهمیت محیط در دومین کسبوکارشان شکست خوردهاند تاسفآور است. زیرا، آنان برای ورود به صنایع جدید آمادگی ندارند. ممکن است آنان در زمان مناسب در مکان مناسب قرار داشته باشند، اما فرد مناسب نبودهاند. با این حال برخی از افراد با کمک گرفتن از خبرگان صنعت در کسبوکارهای بعدیشان صنایع دیگری را هدف میگیرند. این کار به آنان کمک میکند تا بر نواقصشان غلبه کنند.
اما اگر در یک صنعت راکد قرار داشته باشید چه؟ وقتی وارد صنعت جدیدی میشوید باید یادگیری را از نو شروع کنید. بنابراین، بهتر است وارد صنعتی شوید که با شما تناسب داشته باشد. بیشتر مهارتهایی که در یک صنعت فراگرفتهاید، میتوانید برای صنایع دیگر به کار ببرید، بهویژه برای نظارت و مدیریت بر کسبوکارهای کوچک. اما، عاقلانه است که گامهای کوچک بردارید. وقتی افراد وارد کار کاملا جدیدی میشوند احساس میکنند که همه چیز از حد درک و فهم آنان خارج است.
یک راه دیگر برای کسی که در یک صنعت راکد فعالیت میکند جستجو کردن است. برای بررسی و ارزیابی صنایع وقت بگذارید و تجربه کسب کنید. ساختار صنعت و اینکه چه چیزی تقاضا را تحت تاثیر قرار میدهد بررسی کنید. به عبارت دیگر خودتان را برای موج آماده کنید و هر چه میتوانید بیشتر درباره محیط تغییر کسبوکار مطالعه کنید تا بتوانید از راه رسیدن موج را مشاهده کنید.
اگر صنعت راکد است ممکن است دلیل داشته باشد. مفروضات پشت فرآیندها و محصولات را زیر سوال ببرید، روشهای انجام بهتر کارها را کشف کنید و یک کارآفرین اقتباسکننده شوید. وقتی روشهای کاملا جدیدی برای انجام کارها پیدا کردید میتوانید نیرویی را که صنعت بدان نیازمند است به آن بدهید.
بیشتر کتابهای انگیزشی برای رسیدن به موفقیت بر غلبه بر موانع درونی تاکید میکنند. اما، آنها اغلب اهمیت محیط را نادیده میگیرند و کارآفرینان را به سمت شکست سوق میدهند. فعالیتهای کارآفرینان در خلاء انجام نمیشود. آنان در بازاری فعالیت میکنند که دارای نیروهای متعددی است. نوسان این نیروها میتواند کارآفرینان را به اوج برساند یا سبب سقوط آنان گردد. این عوامل محیطی هستند که فرصتها را بهوجود میآورند. برای بهرهبرداری از فرصتها باید بتوانید بازارها، صنایع، تکنولوژی و مشتریان را ارزیابی کنید. برعهده شماست که این عوامل را در صنعتی که در آن فعالیت میکنید کشف کنید. موفقیت از آن کسانی است که موج را به چنگ میآورند.
همچنین کارآفرین نوآور قهرمان اقتصادی (هر کشور) است که خلاقیت وی با ایدههای جدید به رشد اقتصادی منجر میگردد و آن را قوت میبخشد. اما، افرادی که قوه تخیل قوی ندارند نیز میتوانند در این فرایند نقش داشته باشند. آنان با نسخهبرداری از ایدههای کسبوکار افراد پیشرو، فنون کسبوکار جدید را منتشر میکنند و بهرهوری را در کل اقتصاد افزایش میدهند. معمولا درصد کمی از پیشرفتهای تکنولوژی مربوط به فعالیتهای نوآور است، در حالیکه الباقی مربوط به کارآفرینان مقلد است(میزان این درصد در کتاب فرصتهای کارآفرینی 5 به 95 درج شده که نیاز است بهطور خاص برای کشور ایران مورد بررسی و ارزیابی مجدد قرار گیرد). این مسئله نشان میدهد که همه کارآفرینان نابغههای خلاق نیستند، بلکه برخی از آنان افرادی مقلد هستند. به بیان دیگر برای کارآفرین شدن، جراحی مغز لازم نیست.
البته لازم نیست که افراد مقلد خود را به نسخهبرداری محدود کنند. حتی مقلدها نیز توان بالقوه خلاقیت را دارا هستند. ازاینرو، آنان نیز میتوانند آنچه را که در حال نسخهبرداری از آن هستند، بهبود داده و با انجام این کار اثر بخشی کل اقتصاد را بهبود دهند. فرصت انجام چنین کاری به این دلیل بهوجود میآید که شرکتهای موجود فقط در محدوده توانایی خودشان فعالیت میکنند.
همچنین نیازی نیست نابغه باشید. اما باید در صنعتی که میخواهید وارد آن شوید خبره باشید. این مسئله به این معنی است که باید بازار و تکنولوژیهای تولید را بشناسید، سخت کار کنید و چشمان خود را باز نگه دارید. در واقع، برای موفقیت در کارآفرینی نیازی نیست که فکرهای فوقالعاده داشته باشید. اما، باید هوشیار باشید.
از جمله منابع فرصتهای کارآفرینی که به منابع فرصتهای شومپیتری هم معروف است، عبارتند از: 1- تغییرات تکنولوژی (اینترنت) 2- تغییرات قانونی و سیاسی 3- تغییرات اجتماعی و مردم شناسانه
بازارها دائما در حال تغییراند و همواره در هر تغییری امکان کشف فرصتهای دیگر بهوجود میآید. این تغییرات، درباره تکنولوژی و دانش جدید درباره الگوهای مصرف افراد را دربر میگیرد و اساسا به آگاهی بیشتر از آنچه که افراد در زمانها و مکانهای مختلف خواهان آن هستند مربوط میشود. چون بیشتر این فرصتها حالت محلی دارد، همه افراد از این یافتهها آگاه نیستند. افرادی که در موقعیتهای زمانی و مکانی مختلف زندگی میکنند به اطلاعات متفاوتی دسترسی دارند. با داشتن چنین اطلاعاتی میتوان در بازار فعالیت کرد.
اهمیت مزیت اطلاعاتی را میتوان در زندگی آریستوتل اونازیس (Aristolte Onassis) مشاهده کرد. او یک بار عنوان ثروتمندترین مرد جهان را دریافت کرد. وی میگوید: «راز کسبوکار آن است که از چیزی باخبر باشی که دیگران از آن خبر ندارند».
فرصتها، از طریق دسترسی به اطلاعات جدید برای کشف کردن و بهروز شدن فراهم میشود. در نتیجه هنگام تغییر، فرصتهای بزرگی بهوجود میآید. با این حال هنگامی که تغییری رخ میدهد، در مورد این که پیامدهای این تغییر چه خواهد بود مقداری عدماطمینان وجود دارد. این عدماطمینان تعدادی از افراد را از هجوم بهسوی فرصت باز میدارد. کارآفرین موفق کسی است که نسبت به دیگران اطلاعات بهتر یا مرتبطتری دارد و به همین دلیل موقعیت بهتری برای اقدام کردن دارد. این افراد در زمان مناسب و در مکان مناسب قرار دارند[1].
در نظر داشته باشید که نتایج موفقیتآمیز شرط لازم کارآفرینی نیست. فعالیت کارآفرینی ممکن است به شکست نیز منجر شود[2].
[1] گلایدزدیل، گرگ (1390)، فرصتهای کارآفرینی: زمان مناسب، مکان مناسب، مترجم محمود مرادی، صفحات 20 و 307-292 چاپ1، تهران: سازمان مدیریت صنعتی.
[2] شین، اسکات اندرو (1388)، تئوری عمومی کارآفرینی، مترجمین: دکتر کامبیز طالبی، سیدآرین عسکری رانکوه؛ با همکاری مهران تاجالدین، بابک کارآمد و شیما آقایی، صفحه 15، چاپ اول، تهران: سیدآرین عسکری رانکوه.