سعید سهراب پور: محصولات فعلی مپنا با زیمنس و جنرال الکتریک رقابت میکنند
سعید سهراب پور رییس پیشین دانشگاه شریف از چالشهای وزیر آینده صمت و گزینه پیشنهادی جدید دولت برای این کرسی سخن گفته است.
به گزارش کارآفرینی پرس به نقل از خبرفوری، سعید سهراب پور؛ نام او با نام دانشگاه شریف پیوند خورده است. او که حدود ۵ دهه قبل از برکلی مهندسی گرفته، استادی را از دانشگاه شیراز آغاز کرده و به وقت رسیدن به شریف ، چنان جنگیده که آکادمی ملی مهندسی آمریکا او رابه خاطر تثبیت دانشگاه صنعتی شریف به عنوان یک مرکز رشد دانشگاهی و پیشرفت آموزش مهندسی و علوم در ایران» به عنوان عضو خارجی خود برگزید.
سخن گفتن با مردی که که از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۹ بر مسند ریاست دانشگاه شریف نشسته بوده است، نشان چهره ماندگار مهندسی کشور را در سال ۸۳ بدست آورده است و سالها مرد شماره ۲ بنیاد ملی نخبگان بوده و حالا هم که بازنشسته شده به صورت افتخاری با این بنیاد همکاری دارد پر است نکات جالب و خواندنی.
بهانه گفت و گوی ما با او، صنعت است. دکتر سهراب پور که منتقد شیوه اداره صنعت خودرو در کشوراست ، میگوید نگران است وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت صمت که در مگاپروژه های مپنا موفق بوده، اسیر کند . او در این بخش از گفتوگو از دلایلش برای دفاع از وزیر پیشنهادی صمت سخن گفته و از نگرانیهایی که اگر برایشان عزم ملی شکل نگیرد هم یک وزیر شکست خورده جدید روی دست وزارت صمت بگذارد و هم مجموعه موفقی چون مپنا را دچار چالش کند.
او در این بخش از مصاحبه از چالش بنزین تا خاطره تلخ بلایی که خودروسازها بر سر ایده خودروی برقی آوردند تا موفقیت مپنا که این شرکت را در قواره زیمنس و جنرال موتورز قرار داده، سخن گفته است.
از راهکار حل چالش خودرویی کشور و ضرورت میدان دادن نخبگان برای انتقال دانش های نو به صنعت.
اگرچه در بخش دیگری از این گفت و گو با دکتر سهراب پور از شریف، دانشجویانش، مهاجرت ، مریم میرزاخانیها و … سخن گفتهایم.
آقای دکتر می خواستیم با شما از چالش های صنعت کشور بپرسیم . از خودروسازی و وزیر پیشنهادی جدید که از سوی دولت معرفی شده است.
من دیگر بازنشسته شدم . مرا سمت سئوال های سخت و خودروسازی و ماجراهایش نبرید!
ترجیح می دهم درباره آقای علیآبادی حرف بزنم که به خوبی میشناسمشان . ایشان در مپنا موفق بوده و امیدوارم درمسئولیت جدید هم همان اتفاق را رقم بزنند. البته نگرانم و نمیدانم با این وضعیت صنعت ، به خصوص صنعت خودرو، چطور بتواند مشکلات را حل کند؟ راستش بهتر است بگویم فقط خدا میداند!
به هر حال وزارت صمت که فقط خودروسازی نیست، بخشهای مختلفی دارد و وزیر پیشنهادی باید برای همه این حوزهها برنامه داشته باشد!
قطعا ایشان برای وزارتخانه برنامه دارد و باید دید چقدر قابل اجراست و مورد پذیرش قرار بگیرد. او قطعا برای همه این پرسشها و چالشها برنامه دارد اما وزیر برای موفقیت نیاز به حمایت از برنامههایش دارد. اگر یک سری از برنامه اجرا و بخشهای دیگرش عملی نشود ، احتمالا پروژه به سرانجام نمیرسد و ممکن است در نهایت آقای علیآبادی موفق نشود قولهایش را اجرا کند.
*اگر بخواهیم علمیتر به ماجرا نگاه کنیم، شاید بزرگترین چالش صنعت در کشور ما این است که بین صنعت و دانشگاه هیچ ارتباط مستمری نیست. بخش هسته سخت کارخانجات ما با تفکر چند دهه قبل اداره میشود و پیشرفتهای علمی به آن نمیرسد…
تا آنجا که من اطلاع دارم این کارخانجات برای گرفتن ژستهای دانشبنیان با دانشگاهها یا حداقل دانشگاه ما صحبت کردند ولی چیزی از این ارتباط گرفتن درنیامد. ژست گرفتن یک حرف است و واقعا اعتقاد داشتن و رفتن سراغ محیطهایعلمی و … یک بحث دیگر.
تقریبا در این دو سه سال بارها درباره دانش بنیان شدن شرکتهای بزرگ صنعتی کشورمان بحث شده و تقریبا همه مدیران صنایع در کلام شان از این واژه استفاده می کنند!
من خودم یک خاطره تلخی دارم. بگذارید برایتان بگویم. زمانی که رئیس دانشگاه شریف بودم تصمیم گرفتیم به سبک دانشگاههای معتبر دنیا الگوی استعدادیابی بسازیم تا صاحبان صنایع بتوانند صاحبان ایدههای خلاقه را در دانشگاه به چشم ببینند. ایده ما برگزاری مسابقه ایده برتر بود. کاری که هر سال در دانشگاه های مطرح آمریکا برگزار میشد. مسابقات طراحی ایده بین تمام دانشگاههای آمریکا. جایی که همه ساله از بنیاد راکفلر تا دهها شرکت غول در صنعت دنیا دانشجویان مستعد را همان در طول تحصیل جذب و بورسیه میکنند. ما هم خواستیم این کار را در اینجا انجام می دهیم.
ایده به کجا رسید؟ برگزار شد و خروجی داشت؟
ما یک مسابقه سراسری ترتیب دادیم بین تمام دانشگاه های کشور و به میزبانی دانشگاه شریف.موضوع مسابقه هم طراحی خودروی الکتریکی یک نفره بود.
این داستان برای اقلا ۱۵سال پیش است. استادها را تشویق کردیم دفترچه ضوابط برگزاری طراحی تهیه کردند. مسابقه مرحله به مرحله بود، اول طراحی کامل بود، بعد طراحی جزئیات، بعد ساخت و … هر مرحله دانشجویان طرح و کار خود را ارائه میدادند و برگزیدگان یک مرحله بالاتر میآمدند. ۷۰دانشگاه در این مسابقات شرکت داشتند. در مرحله ساخت بخشی از شرکتکنندهها حامی مالی گرفتند و باتری خودرو را هم ما به عنوان برگزارکننده خودمان دادیم و حدود ۲۰ تیم نهایی شد. سال اول در خود دانشگاه شریف شرکتکنندهها باید یک مسیری را دورتادور دانشگاه شریف طی میکردند. این مسیر را باید با یک شارژ باتری طی میکردند.
سال دوم این را تبدیل کردیم به خودروی الکتریکی دونفره. مجدد هفتاد، هشتاد دانشگاه شرکت کردند. محل مسابقه هم درپیست کارتینگ ورزشگاه آزادی بود. هم استادها و هم دانشجوهای دکترا، با چه علاقهای هم مدیریت و هم نظارت میکردند. ابتکارهای زیادی شرکتکنندهها انجام داده بودند. وزیر صنعت وقت و رئیس ایرانخودرو و رئیس سایپا را برای مسابقه دعوت کردم و ماشینها و ابتکارات دانشجوها را دیدند. هدفی که من داشتم این بود که مسوولین صنعت و خودروی کشور بیایند و این ابتکارات را ببینند و واقعا در امریکا وقتی چنین مسابقاتی برگزار میشود، فورد، جنرال موتورز و … تمام شرکتهای خودرویی حمایت میکنند و دانشجوهای خلاق را استخدام و تشویق میکنند. ولی اینها کوچکترین عکسالعملی نشان ندادند که دلمان خوش باشد که مسوولین صنعت و خودروی کشور اینها هستند و… این باعث شد اساتید ما هم مایوس شدند و این مساله ادامه پیدا نکرد. در صورتی که در کشورهای دیگر خیلی حمایت میکنند و به همین دلیل پیشرفت میکنند. اگر همان ۱۵سال پیش حمایت میشد، ما الان حداقل یک خودروی ملی خوب داشتیم.
بعد از ۱۵ سال خودروسازهایمان کانسپت هایی که به اسم خودروی برقی معرفی میکنند ، همان ماشین قبلی است بایک باطری لیتیومی بزرگتر. آقای دکتر آیا این نامش ساختن خودروی برقی است؟
خیر. اولا یک خودروی الکتریکی فرقش با بقیه مدلها فقط یک باتری نیست، ثانیا باتریها در هنگام کار خیلی داغ میشود، یک سیستم خنککننده مفصل لازم دارد و کنترل باید بشود. محل قرار دادن باتری مهم است و هزار نکته دیگر درطراحی مهندسی. این یک محصول پیچیده جدید است.
طراحی، ابعاد، وزن و … هم باید تغییر کند؟
بله. تمام این نکات مهم است. یک خودروی الکتریکی باید از پایه بر اساس سوخت الکتریسیت تمام ضوابطش مهندسی شود. اتفاقا تا جایی که میدانم در شرکا مپنا مدتهاست روی این پروژه تولید خودروی الکتریکی ملی کار میکند. خودروساز نیستند ولی شنیدم برای ساخت خودرو هم یکی از شرکتهای خودروساز خصوصی صحبت کرده بود و حتی یکبار این بحث بود که تا پایان ۱۴۰۲ شاید کانسپت اولیهای از این خودرو آماده شود.
همچنین انرژی زیادی گذاشته بود برای ساخت و نصب ایستگاههای شارژ خودروهای الکتریکی در سطح شهر. بالاخره همانطور که پمپ بنزین نیاز داریم به ایستگاه شارژ هم احتیاج داریم. تمام مقدمات هم فراهم شده و تعدادی از این ایستگاهها ساخته و نصب شدند. یک بار هم یک بار هم من پرسیدم چه زمانی خودرو الکتریکی مپنا رونمایی میشود،گفتند انشالله امسال. البته من نمیدانم در حال حاضر در چه مرحلهای است. آقای علیآبادی انرژی زیادی روی توسعه صنعت خودروهای الکتریکی در کشور گذاشتند و خیلی معتقد بود که از توسعه و ساخت این خودروها به لحاظ اقتصادی به نفع کشور است.
خود شما هم بر این باورید؟
من که به شدت. نه فقط به خاطر توسعه این صنعت در دنیا و مسائل زیست محیطی . من برایش دلیل مهم بنزین را دارم.
بنزین؟
بله. به این دلیل که در حال حاضر بنزین در کشور ما عملا مجانی است و نسبت به تمام کشورهای اطراف ما، بنزین وگازوئیل ما تقریبا مجانی است . البته میفهمم که این ارزانی به نسبت هزینه ها و درآمد عامه مردم و اثری که بر قیمت تمام شده سایر محصولات دارد ، یک منطق عددی دارد اما در واقع بین قیمت سوخت در کشور ما و کشورهای همسایه، فاصله هنگفتی است و به همین دلیل هم روزانه میزان زیادی سوخت از کشور قاچاق میشود. هرچه هم که تلاش بکنند، نمیتوانند جلوی قاچاق را بگیرند. آمار مصرف روزانه بنزین و تردد خودروهای تک سرنشین هم که سر به فلک کشیده است. از سوی دیگر هم دولت از افزایش یک باره قیمت بنزین تجربه بدی دارد و مرتب در حال حاضر مصاحبه میکنند و میگویند نمی خواهیم بنزین را گران کنیم.
به هر حال تغییر قیمت سوخت روی همه چیز اثرگذار است.
اما اینکه سوخت را هم گران نکنند ، چیز غلطی است و همه میدانند. یعنی اینطور که خود دولت میگوید، سال بعد باید بنزین وارد کنیم. بعد از افتتاح پالایشگاه بندرعباس در خلیج فارس صادرکننده بنزین بودیم ولی الان مصرفمان بسیار بالارفته و تعداد ماشینهای توی خیابان هم همینطور اضافه میشود. هیچ ماشینی از رده خارج نمیشود، فقط اضافه می شوند. اولا شلوغی شهرها را ببینید بعد هم مسافرتها را ببینید که در جادهها چه خبر میشود.
همه میدانند بنزین ارزان غلط است ولی پس از آن خاطره بدی که سر بنزین ایجاد شد ، میگویند گران نمیشود. اگر این بنزین را هر سال یک مقداری گران میکردند، این مسائل اتفاق نمیافتاد. هر دولتی این کار را گردن دولت بعدی انداخته والان به اینجا رسیدیم.
اما افکاری که حامی تغییر الگوی سوخت خودرویی در کشور است، مثل همین که آقای علیآبادی میگوید، از لحاظ اقتصادی به نفع کشور است. برای اینکه اگر یک ماشین برقی نسبتا با قیمت مناسبت تولید کنند، اولا از لحاظ کاهش آلودگی محیط زیست ، به نفع ما است و ثانیا با جایگزین شدن برق ، خرید بنزین کمتر میشود. این یعنی صرفه جویی همه جانبه . البته برق هم هر سال به نسبت معقولی گران میشود و دیگر اینطور نمیشود که ما واردکننده بنزین شویم.
*البته یکی از ایرادهای خودروهای خیابان های مان موضوع مصرف سوخت است. این تولیدات به طرز فجیعی مصرف سوخت دارند! این غیر از مشکلات کیفی و ایمنی شان است!
بله. حتما موضوعی که گفتید هم خیلی تاثیر گذار است. خودروهای تولید داخلمان همان طور که پیشتر هم عرض کردم مشکلات تکنولوژی خاص خود را دارند. تک به تک میشود درباره این مشکلات صحبت کرد. درباره دلایلی که خودرو سازها با آنها به دولتها فشار میآورند و امتیاز میگیرند مثل بحث اشتغالزایی و …
ولی کلا اینکه ما به قیمت بنزین دست نزنیم و مجبور شویم واردکننده بنزین شویم واقعا بد است. منتهی الان بپرسند چه باید کرد، من جرات نمیکنم بگویم بنزین را در این اوضاع گران کنید. اگر هر سال ذره ذره گران میشد، شوک وارد نمیکرد.
یکی از مهمترین بخش نارضایتیهای مردم چالش خودرو است، چه شد که این شرکتها به این وضع افتادند؟ و میدانیدکه دو وزیر قبلی وزارت صمت هم از خودرو ضربه خوردند و حتی گفته میشود مافیای خودرو باعث برکناری آنها شد.
من واقعا نگران آقای علیآبادی هستم. او این همه زحمت کشیده، در این سمت فعلی اذیت شده. تلاش کرده تا به یک موفقیت خوبی رسیده است. تا جایی که می دانم علی آبادی نمیخواست این پست را قبول کند اما سرانجام بعد از اینکه به او تکلیف شد گفت من یک سربازم و میپذیرم. و الان که به مجلس معرفی شده ظاهرا به نظر میآید در انجام این مسئولیت جدی است. ایشان در شرکت مپنا خیلی کارهای خوب و بزرگی انجام داده. اولا درباره شخصیت ایشان من بگویم من او را از سالها قبل و خیلی خوب میشناسم. حتی خانوادهاش را به خوبی می شناسم. علیآبادی انسان متدین و متعهدی است. از انسانهایی است که برای نظام و کشورش همه تلاشش را میکند. متخصص و استاد دانشگاه است و درصنعت و مدیریت کارخانجات و بنگاههای صنعتی دولتی و خصوصی هم با تجربه است. سالها شرکت مپنا را به خوبی اداره کرده .
اما قطعا خیلی فرق است بین اداره یک شرکت تخصصی با مجموعه عظیمی غیرقابل دسترسی مثل وزارت صمت
شرکت مپنا ، یک ابرصنعت و باعث افتخار کشور است. حتما خودتان میدانید مپنا در رتبه سوم تولیدکنندگان توربینهای گازی در دنیا است. خیلیها این را نمیدانند. بیشتر کارخانههای ساخت توربین گازی روسیه پیش از این در اوکراین بود و وقتی اینها به اختلاف خوردند و این جنگ بین روسیه و اوکراین به وقوع پیوست، روسیه در مضیقه قرار گرفت . اما همانموقع مپنا به روسیه توربین گاز فروخت. توربینهای پیشرفتهای که در مقیاس جهانی از کیفت بالایی برخوردارند. و الان هم این تولیدات یکی از برترین تولیدکنندگان توربین گازی در دنیا و در رده شرکتهای مهمی مثل زیمنس و جنرال موتورزهستند. اینها اخیرا یک نوع توربین گازی کلاس اف ایرانی را طراحی کرده و ساختند که با نمونه های خارجی مو نمی زند و این واقعا باعث افتخار کشور است. خیلیها نمیدانند ما چنین تولیدات در گرید جهانی را در کشور داریم. البته مپنا از قدیم صادرکننده خدمات فنی مهندسی در زمینه نیروگاهها بوده و در مناقصههای بینالمللی برنده میشده و درکشورهای مختلف نیروگاه میساخته است. مهمترین تولیدش توربین است. ولی توربین تنها محصول مپنا نیست . این شرکت در زمینه اکتشاف میادین نفتی هم فعال است . یکی از مهمترین دلایل مپنا در بیش از یک دهه گذشته همان نکتهای است که در سئوالات تان پرسیدید. اتکاء به تخصص جوانان دانشگاهی.
تعداد زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاهی از بهترین دانشگاههای کشور و نخبههای دانشگاهی در این شرکت به کارگرفته شدهاند. بیش از هزار نفر از برترین فارغ التحصیلان پی اچ دی در مپنا کار میکنند. اینها نخبگان کشور هستند. اینها موتورهای هواپیمای مسافربری خودمان را اورهال میکنند و آمادگی تولید اتومبیل برقی را هم دارند. موتورهای قطار و ژنراتورهای بزرگ را می سازند و حالا هم که در زمینه ساخت موتور هواپیمای مسافربری به توفیقات بزرگی دست یافته اند. چنین صنعتی واقعا باعث افتخار است.
اما باز هم می دانید وظیفه یک وزیر سیاست گذاری است و در اجرا آن اختیار را ندارد . بالاخره بارها از وزرای قبلی شنیدیم که مافیای صنعت ، مثل مافیای صنعت خودرو باعث به بن بست رسیدن تلاششان شده است!
بالاخره یک مدیر باید بتواند بر عوامل بیرونی کنترل داشته باشد. آقای علیآبادی هم وقتی می خواهد وارد این مسئولیتشود حتما سرنوشت وزرای قبلی را دیدند و برایش راهکاری در ذهن دارد.
همان طور که تعریف کردم ، از ۱۵سال پیش خاطره خوشی ندارم. من کارشناس در این زمینه نیستم. الان دانشگاه علم وصنعت یک دانشکده و پژوهشکده خودرو دارد. اساتیدی که در آنجا هستند باید در این باره نظر بدهند. ولی حالا به عنوانیک فردی که کمی شناخت دارم، استناد می کنم به گفته های یک عزیز دیگر. یک آدم مطلع میگفت دولت نباید در موضوع صنعت خودرو دخالت کند و باید این شرکتها را رها کند. تولید تا زمانی که محدود است و از آن سو هم دلالبازی درکشور است، قیمت مدام بالا میرود. اگر تولید آنقدر زیاد شود که دلالها نتوانند بخرند و دو ماه بعد گرانتر بفروشند قیمت کنترل میشود.
راهکارهایی مثل واردات کمککننده خواهد بود؟
الان که مساله محدودیت ارز را هم داریم، امکان واردات قطعات هم پایین آمده. گفتهاند اتومبیلهای خارجی وارد کنیم، برای همان هم باید ارز مصرف کنیم ولی اگر آنقدر تعداد اتومبیل چه ساخت داخل یا خارج زیاد میشد، این دلالی از بین میرفت.
ایشان قاعدتا یک برنامهای در مجلس ارائه میدهد، بعضی موارد برنامه ممکن است در اختیار خودش نباشد، احتمالامجلس باید یک مواردی را تصویب کند، برنامه و بودجه بودجه بگذارد و … اگر اینها همه فراهم شود، امیدی هست. اما اگروارد وزارت شود و کارها آن طور که باید ، پیش نرود، این خوب نیست. امیدواریم حالا که ایشان وارد کار شده همه حمایتکنند برنامههایش اجرایی شود.
ایشان هم سالها در صنعت کشور کار کردند. انشالله که جای ایشان در مپنا هم یک نفر با ویژگی های مشابه را بگذارندکه با همین سرعت پیشرفت آنجا هم ادامه پیدا کند. یکی از شرایط موفقیت یک مدیر در یک سازمان خیلی بزرگ این استکه این فرد مورد تایید سیستم هم باشد. ایشان مورد تایید سیستم بود و به خدمتگزاری و تعهد قبولش داشتند. بنابراین این مدل افراد کارشان راحتتر پیش میرود. امیدوارم نفر بعدی هم یک شخصی شبیه ایشان باشد. ایشان را همه میشناختند و با شرکتهای بزرگ دنیا ارتباطات خوبی داشتند. امیدواریم جایگزین ایشان هم شبیهشان باشد.
پایان پیام/